کد خبر: ۸۳۳۶
۱۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۲

تعریف پیشرفت از نگاه نوجوان دهه هشتادی

امیرعلی رزمخواه، نوجوان نخبه دهه هشتادی می‌گوید: من پیشرفت را فقط برای خودم دوست ندارم. دوست دارم همراه جمعی به رشد و پیشرفت برسیم.

امیرعلی رزمخواه نوجوان چهارده‌ساله محله میثم شمالی است که فعالیت‌های مختلفش در زمینه‌های علمی، فرهنگی و هنری، او را از سایر هم‌سن‌و‌سال‌هایش متمایز کرده است.

موفقیت‌های پرشمار او در جشنواره‌ها و مسابقات متعدد سبب شد ساعتی میزبان او در دفتر شهرآرامحله باشیم و شرح فعالیت‌هایش را از زبان خودش بشنویم. امیرعلی در پایه نهم در دبیرستان امام‌رضا (ع) درس می‌خواند.

فهرست بلند‌بالای موفقیت

وقتی از امیرعلی می‌خواهم که از افتخارات درسی و غیر‌درسی خودش بگوید، فهرست بلند‌بالایی برایمان ردیف می‌کند؛ «من در جشنواره جوان خوارزمی از سال ۱۴۰۰ تا الان در سطح مشهد، استان و کشور موفق به کسب بیش‌از ۱۰ رتبه برتر شده‌ام، ازجمله در مسابقات ریاضی و فعالیت‌های آزمایشگاهی.

در‌زمینه‌های هنری، عضو گروه تئاتر هستم و سال گذشته موفق شدیم مقام دوم کشوری را کسب کنیم و امسال هم برای کسب مقام اولی در‌حال تلاش و تمرین هستیم. همچنین در جشنواره فرهنگی هنری «فردا» در رشته‌های تئاتر، گویندگی و اجرا به رتبه‌های برتر رسیدم. در حال حاضر عضو گروه سرود و مربی گروه سرودی هستم که در دوره گذشته موفق به کسب رتبه دوم استان در جشنواره سرود فجر شد.»

 

اذان در بارگاه رضوی

فعالیت‌های این نوجوان دهه‌هشتادی و پر‌افتخار به همین‌ها ختم نمی‌شود. او در حوزه‌های قرآنی هم حسابی فعال و موفق است. امیرعلی رتبه برتر اذان در جشنواره قرآن و عترت را کسب کرده و در رشته مداحی و انشای نماز هم موفق شده است در مرحله استان بالا برود.

از او درباره فعالیت‌های قرآنی‌اش و اینکه از کجا آغاز کرده است، می‌پرسیم؛ برایمان توضیح می‌دهد: کلاس سوم دبستان بودم که مادرم استعداد قرآنی را کشف کرد.

همان‌موقع من را در دارالقرآن حرم ثبت‌نام کرد و از همان‌جا نغمه‌ها و نوا‌ها را آموختم. بعد‌از ورود به مدرسه امام‌رضا (ع) از‌طرف دارالقرآن حضرت‌مهدی (عج) که زیرنظر آموزش‌وپرورش منطقه تبادکان است، از بین دانش‌آموزان استعدادیابی صورت گرفت و من و تعداد دیگری از دوستانم، شاگرد استاد مسعود پنجه شدیم، اما متأسفانه با شروع همه‌گیری کرونا کلاس‌ها تعطیل شد.

بعد از این دوران، وقتی محافل قرآنی دوباره از سر گرفته شد، استاد پنجه، تعدادی از شاگردان را برای ورود به سطح بالاتر به استاد مصطفی حسنی‌کارگر (برادر شهید حسنی‌کارگر) معرفی کردند که خداراشکر نام من بین برگزیدگان بود. دوسال قبل با ورود به مقطع متوسطه با استاد شفیعی‌مؤمن آشنا شدم. او قاری بین‌المللی و استاد ما در مدرسه امام‌رضا (ع) بود.

همچنین استاد شفیعی‌مؤمن دوره‌های تخصصی‌تری در حرم برای شاگردانی با سطح بالاتر برگزار می‌کند که در حال حاضر جلساتشان پنجشنبه‌ها در شبستان نهاوندی مسجد گوهرشاد برپا می‌شود. من بعد‌از فارغ التحصیلی از این دوره، توسط استاد به امور خادم‌یاران معرفی شدم و حدود یک‌سال است که مفتخر به پوشیدن لباس خادم‌یاری هستم و مکبری می‌کنم.


یادگیری زبان، بی‌دنگ‌و‌فنگ

امیرعلی رزمخواه نه‌تن‌ها مکبر و مؤذن، بلکه عهده‌دار اجرای برنامه‌هایی است که حرم‌مطهر برای زائران غیرایرانی تدارک دیده است؛ آشنایی‌اش با زبان‌های عربی و انگلیسی، او را درزمینه ارتباط با زائران خارجی توانمند کرده است. او همچنین مشغول یادگیری زبان آلمانی و ترکی است.

وقتی از او می‌پرسم با چه روشی توانسته است دو زبان را یاد بگیرد، پاسخ می‌دهد: تا حالا از هیچ کلاس و معلمی برای یادگیری زبان استفاده نکرده‌ام. هر‌چه بلدم خودآموز یاد گرفته‌ام و آموزشم فقط از‌طریق خواندن کتاب بوده است. عضو کتابخانه‌ام و در آنجا از دیکشنری (فرهنگ لغات) کلمات کاربردی را یادداشت می‌کنم و یاد می‌گیرم. لغات و جملات پرکاربرد و متن‌های لازم برای ارتباط با زائران را هم می‌نویسم و خودم ترجمه می‌کنم.

وقتی از این نوجوان درباره برنامه‌ریزی برای هماهنگی بین درس و این همه فعالیت غیردرسی می‌پرسم، پاسخ می‌دهد که زیاد هم خودش را درگیر برنامه‌ریزی نمی‌کند و اتفاقا دقیقه‌نودی بودن و بعضا بی‌برنامه‌بودن را جزو نقاط ضعفش عنوان می‌کند.

اما روش جالبی دارد و آن اینکه در اوقات فراغت سعی می‌کند کار‌های جانبی و غیردرسی‌اش را جلو ببرد تا در زمان‌های درس و مدرسه، مشغله‌ای برای آن‌ها نداشته باشد یا اینکه اگر زمان داشته باشد، درس‌های مدرسه را جلوتر از کلاس کار می‌کند.

معلمی، بهترین مسیر برای رشد خودم و دیگران

این نوجوان در جواب سؤالم که می‌پرسم چه هدفی پشت این همه تلاش خوابیده است، می‌گوید: معلمی! بعد ادامه می‌دهد: دوست دارم بروم دانشگاه فرهنگیان و معلم شوم؛ معلمی که یک نسل به‌روز و عالم و آگاه از لحاظ علمی و اطلاعاتی تربیت کند.

می‌پرسم: یعنی امیرعلی دوست ندارد که چند سال بعد دارنده رتبه برتر کنکور باشد و در بهترین دانشگاه درس بخواند؟ «نه اصلا! برایم مهم نیست. چون من به خودم فکر نمی‌کنم. پیشرفت را فقط برای خودم دوست ندارم. دوست دارم همراه جمعی به رشد و پیشرفت برسیم و به‌همین‌دلیل فکر می‌کنم معلمی بهترین راه است برای رشد خودم و کمک به رشد دیگران.»

حرف خانواده، نقشه راه زندگی

از او می‌خواهم که به هم‌سن‌و‌سال‌های خودش توصیه‌ای کند؛ به‌ویژه به آن‌ها که همین مدرسه را هم به‌زور می‌روند و همیشه خسته‌اند! توصیه‌اش این است: «به هم‌سن‌و‌سال‌های خودم می‌گویم به حرف خانواده گوش دهند و به توصیه‌های خانواده مثل یک نقشه راه عمل کنند. تحصیل را هم باید جدی بگیرند؛ چون این جامعه قرار است با نسل ما دهه‌هشتادی‌ها ساخته شود.

اگر ما برای ساخته‌شدن فردای جامعه کم‌کاری کنیم، نسل‌های بعد از ما هم نمی‌توانند این جامعه را به‌خوبی اداره کنند. این یک فکر کوچک احمقانه است که بعضی نوجوان‌ها فکر می‌کنند اگر درس نخوانند، بهتر است!»

به‌عنوان آخرین حرف، ضمن تشکر از پدر و مادرش می‌گوید: ره صدساله را نمی‌شود یک‌ساله طی کرد. من برای جایگاه کنونی‌ام حداقل شش‌سال زمان گذاشته‌ام و زحمت کشیده‌ام. کسی اگر زمان گذاشت و تلاش کرد، اما نتیجه نگرفت، زود جا نزد و کنار نکشد.

به محله ما انگ نزنید

دوست دارم وقتی به لحاظ علمی و فرهنگی به آن درجه‌ای که علاقه دارم رسیدم، در قدم اول برای محله خودم یک کار فرهنگی بزرگ انجام دهم. اینکه از بقیه می‌شنوم به محله بولوار دوم می‌گویند «حاشیه شهر»، حس خوبی به من نمی‌دهد.

دوست دارم تحولی در محله‌ام ایجاد کنم که مردم دیگر مناطق به‌واسطه این انگ نگویند مردم بولوار دوم فلان ویژگی را دارند یا خصوصیتشان این است. دلم می‌خواست ذره‌بین بزرگی داشتم، می‌انداختم روی این محله تا بقیه بتوانند به‌طور واضح، صفا، خونگرمی و سواد و آگاهی مردم این منطقه را ببینند.

دوست دارم سطح فرهنگ مردم این منطقه را آن‌چنان پررنگ نشان بدهم که ویژگی‌ها و صفات خوب مردم محله برای همه اثبات شود. این دیدگاه اشتباه باید از محله‌های پنج‌تن، گلشهر، میثم و... هم برداشته شود.

* این گزارش یکشنبه ۱۵ بهمن‌ماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۵۷ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.

ارسال نظر